نوشته شده توسط : آبجی

سلام بی معرفت

کجا رفتی؟

چرا هیچی نگفتی؟

میدونی دلم چقدر تنگ شده برات؟

تو که میگفتی دوستم داری؟

این دیگه چه مدل دوست داشتنیه؟

این دیگه چجورشه که دیگه حالمم نمیپرسی؟

نمیگی این که یه روزی آبجیت بود چیکار میکنه؟

نکنه از دلتنگیه من بازم شبها بالشش خیسه؟

نکنه از رفتن بی دلیل من دیوونه بشه؟

چند روزیه بدجوری زجه میزنم به درگاه خدا که یه بار دیگه ببینمت

برای یه بارم شده برای یه لحظه برگردم به خاطراتمون

یه بار دیگه بیام تو اتاقت

باهات حرف بزنم

یادش بخیر

یاد تو هم بخیر

چطور ممکنه تو همون داداشی باشی که هر شب باهام حرف میزدی

یه روز نمیشد که از حالم بی خبر باشی

اما چی بر سر اون قلب خوبت اومده

تو رو خدا باهام حرف بزن

حتی برام ایمیل خالی بده

به خدا دارم میمیرم

چجوری دلت میومد منو اینجوری ببینی

 باستاره ها چه نزدیک منو تو دوری ببینی

 بی تو و اسمت عزیزم اینجا خیلی سوتوکوره

 ولی خوب عیبی نداره دل من خیلی صبوره



:: بازدید از این مطلب : 124
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 شهريور 1391 | نظرات ()